سلام به همراهان سپید دندان. موضوع امروز ما درباره بحث جالب فسیلها و مناطق مستعد یافتن فسیل در ایران است. همانطور که میدانید فسیلها انواع مختلفی دارند و میلیونها سال طول میکشد تا یک فسیل تشکیل شود. برای با آشنایی با انواع فسیل و نحوه شکلگیری آنها تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.
مناطق یافتن فسیل در ایران
به گزارش ماین نیوز، جایگاههای زمینشناسی یا ژیو سایتها شواهدی کلیدی لحظات یا دورههای خاصی از تاریخ زمیناند که در آموزش عمومی علوم زمین و مفاهیم زیست محیطی نقش بسیار مهمی دارند.
ژئوسایتها همچنین ابزاری برای توسعه پایدار و حفاظتاند، در عین حال یادآوری میکنند که بخشهای تجدیدناپذیر کره زمیناند.
بدیهی است ژئوسایتها از دیدگاه زیباییشناسی و ژئوتوریسم حائز اهمیت است. منطقه فسیلی (سازند غیر رسمی) مراغه در دامنه سهند به سبب دارا بودن تنوع فسیلی مهرهداران در مجامع علمی دنیا از اهمیت خاصی برخوردار است که حفظ و حمایت و بهرهبرداری پایدار از این سایت به عنوان میراث علوم زمین، علاوه بر حفظ محیط فیزیکی، پایداری و ارتقای فرهنگی و اقتصادی منطقه را به همراه خواهد داشت.
سایت فسیلی مراغه در نوع خود به عنوان یکی از نادرترین سایتهای دنیا از نظر فسیل پستانداران است که از سالها پیش مورد توجه مجامع علمی جهان قرار دارد.
هر چند فون مراغه به عنوان حلقه مفقوده فون فسیلی پستانداران جنوب آسیا، اطلاعات ارزشمندی از حیات و شرایط اقلیمی و روند تغییرات آن در اختیار مینهد، اما به عنوان یک ژئوسایت، پتانسیل ژئوتوریسمی آن میتواند موجب جذب گردشگران داخلی و خارجی با اهداف متنوع و تنوع تورها شده، گسترش فعالیتهای هماهنگ و همخوان با منطقه، علاوه بر حفظ یکپارچگی و انسجام محیط، میتواند توسعه اقتصادی و ارتقای سطح معیشتی مردم محلی را تامین کند.
منطقه فسیلی مراغه یکی از منحصر به فردترین مناطق فسیلی جهان است که فسیلهای متنوعی از پستانداران منقرض شده را در خود جای داده است.
این منطقه از سالیان بسیار دور مورد توجه فسیلشناسان، دیرین شناسان و زمینشناسان داخلی و خارجی بوده است و در مراحل مختلف کاوشهای فسیلشناسی، فسیلهای ارزشمند و منحصر به فردی از این منطقه یافت شده است.
از این رو این منطقه با اتفاق نظر بسیاری از زمینشناسان، «بهشت فسیلی ایران» نامیده شده است. «منطقه فسیلی مراغه» دارای گسترش زیادی از اطراف مراغه و جنوب کوهستان سهند تا تبریز، میانه، ورزقان و بستانآباد است.
وسعت این منطقه به 40 هزار هکتار میرسد که مساحتی برابر 1026 هکتار آن توسط سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان «اثر طبیعی- ملی فسیلی مراغه» حفاظت میشود. همچنین وظیفه قانونی حفظ، اکتشاف و استخراج فسیل مهره داران ایران با این سازمان است.
مراغه با توجه به غنای گونهای فسیل مهرهداران یافت شده، یکی از پنج منطقه مهم فسیلدار جهان محسوب میشود.
این منطقه در وسعتی برابر 300 کیلومتر در امتداد شمال به جنوب و 500 کیلومتر در مسیر شرق به غرب گسترش دارد که لایههای فسیلدار و استخواندار آن مربوط به اواخر دوران سوم زمین شناسی است.
منطقه فسیلی مراغه، خاستگاه پستانداران گوشتخوار و علفخوار 5/12 میلیون سال پیش است و از غنیترین مجموعه فسیلی جهان به شمار میرود. توالی سازند مراغه حاصل تهنشینی رسوبات رودخانهای، مردابی، دریاچهای و دشت سیلابی است و با توجه به مجموعه فسیلی یافت شده و مقایسه آنها با فسیلهای یافت شده در دیگر مناطق جهان، سن 5/12 تا 5/7 میلیون سال را میتوان برای تشکیل رسوبات و فسیلهای منطقه در نظر گرفت.
تنوع جانوری منطقه فسیلی مراغه
جوامع جانوری فسیل شده مراغه، از پستانداران اکوسیستمهای استپی و علفزاری بوده و فسیلهای یافت شده در آن شامل انواع آنتیلوپ و گاوسانان، زرافه، گربهها و ببر دندان خنجری است.
در این منطقه از خانواده کفتار دو جنس تشخیص داده شده و از خانواده اسب حداقل سه گونه از جنس هیپاریون در رسوبات قارهای پلیوسن یافت شده است. منطقه فسیلی مراغه به علت داشتن فسیل علفخواران بزرگی چون ماستودونت و دینوتریوم از خانواده فیلها، کرگدن و نخستیها از شهرت جهانی برخوردار است.
طی حفاری و مطالعات فسیلشناسی آثار فسیلی باارزشی چون فسیل عاج ماستودونت، آرواره بالایی کرگدن، جمجمه گوشتخواران، دندان و آرواره اسب ها، آرواره زرافه و فسیل دندان یک انسان ریخت اولیه که احتمالاً از گونه «انسان راست قامت» بوده با یک میلیون سال قدمت یافت شده است.
در این مطالعه که توسط دکتر زینالعابدین پورابریشمی و همکاران وی انجام شده و مقاله علمی آن در بهار 1387 در مجله علوم زمین منتشر شده است، دو گونه جدید از اسبها شناسایی شد که بر همین اساس سن جانوران استپی این منطقه به 5/12 تا 5/7 میلیون سال تغییر یافت. در کل، دو افق پرفسیل و دو افق کم فسیل در منطقه قابل تشخیص است. همچنین مجموعه جانوری این منطقه در میلیون ها سال پیش مشابه مجموعه جانوری ساوانای امروزی در آفریقاست. علاوه بر این یافته ها فسیل زوج سمانی مانند گراز، آهو و بز کوهی در مراغه یافت شده است. همچنین فسیل یک گونه گورخر با نام علمی Equus hemionus از مراغه گزارش شده است.
این گونه مشابه گورخر فعلی ایران است که در آستانه انقراض قرار دارد. نکته قابل توجه این است که نام علمی گورخر ایرانی به تازگی از Equus hemionus به Equus onager تغییر یافته است. اما برخی از محققان گورخر ایرانی فعلی را زیرگونه ای از Equus hemionus می دانند. همچنین فسیل اجداد پستاندارانی چون مورچه خوار، تنبل، گرگ، خرس و سمورسانان نیز در مراغه یافت شده است.
آتشفشان سهند، عامل حفظ فسیلها
مطالعات انجام شده و مقایسه نمونههای یافت شده با برخی نقاط جهان نشان می دهد گونههای موجود در مراغه امروزی مربوط به عرضهای جغرافیایی بالا بودهاند که به دلیل سرمای جهانی در آن به آذربایجان فعلی مهاجرت کردهاند. برخی از محققان عقیده دارند فعالیت آتشفشانی کوه سهند و انتشار گازهای سمی و گوگردی ناشی از آتشفشان باعث مرگ و میر دسته جمعی آنها شده است.
در نهایت خاکستر حاصل از آتشفشان سهند باعث حفظ بقایای جانوران و فسیلهای فعلی شده است.
گل سنگهای دربرگیرنده فسیلها، از نوع توف (نوعی سنگ آتشفشانی) تغییریافته هستند و حالت سفالی دارند.
تاریخچه مطالعات و ارزشهای منطقه
لایههای فسیل دار مراغه، نخستین بار توسط خانیکف روسی در سال 1840 میلادی کشف شد، ولی جمع آوری و مطالعه علمی آنها در سال 1857 توسط آبیخ صورت گرفت. در سال 1884 میلادی پوهلیگ دیرین شناس اتریشی مطالعاتی در این زمینه انجام داد و در سال 1885 کتیل و رودلر لایههای فسیل دار مراغه را بررسی کردند.
متاسفانه این فسیل ها امروز در موزه تاریخ طبیعی وین نگهداری می شوند. در سال 1899 گانسر حفاری های مختصری در این منطقه انجام داد که نمونه های کشف شده توسط فورسیت مطالعه شد.
در سال 1904 یک دیرین شناس فرانسوی به نام «مک کیونیم» به همراه یک گروه 12 نفری حفاری وسیعی در منطقه مراغه به ویژه در منطقه کرج آباد (کرجاوه)، نزدیک روستای مردق چای، کهجوق، شلیلوند و کرمجوان انجام داد و مطالبی را در مورد فسیلهای مراغه منتشر کرد. در سال 1973 یک گروه ژاپنی با همراهی کارشناسان سازمان زمین شناسی کشور مطالعاتی را در لایههای آذرآوری سازند مراغه انجام داد.
در زمینه جمعآوری فسیل مهرهداران منطقه مراغه، موزه تاریخ طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست فعالیتهایی را از سال 1974 با همکاری دانشگاه UCLA و موزه لسآنجلس به سرپرستی پروفسور برنارد کمپل آغاز کرد.
این گروه به مدت سه سال کار حفاری و جمع آوری فسیل ها را ادامه داد ولی پس از انقلاب اسلامی این همکاری ها خاتمه یافت. در سال 1366 نیز گزارشی با عنوان «چینه شناسی لایه های استخوان دار سازند مراغه» توسط «پرتو آذر» در سازمان زمین شناسی کشور تهیه شد.
مطالعات فسیلشناسی در این منطقه پس از 27 سال وقفه در سال 1381 توسط دفتر تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی سازمان حفاظت محیط زیست در وسعتی برابر هزار متر مربع در لایههای استخوان دار دوباره از سر گرفته شد.
در موزه صحرایی «گرگ دره» مراغه فسیلهایی از گوشتخواران و علفخوارانی مانند گاوسانان، فیلها، آروارههای زیرین زرافه، کرگدن و اسب به صورت طبیعی و بدون دست خوردگی نگهداری میشوند.
قابل ذکر است فسیل فیلهای کشف شده در منطقه فسیلی مراغه از نسل اول فیلها هستند و این نشان میدهد حلقه اول تکامل فیلها در این منطقه شکل گرفته است و بعد به دیگر قارهها مهاجرت کردهاند.
«فراوانی»، «گونهزایی شدید» و «تنوع گونهای بالا» از مهمترین ویژگیهای منطقه فسیلی مراغه است. این منطقه به مطالعات پالئواکولوژی (بومشناسی کهن) و فسیلشناسی زیادی نیاز دارد زیرا اطلاعات فعلی ما از این منطقه سطحی و مقدماتی است.
این منطقه در صورت تجهیز و توانمندسازی در آیندهای نه چندان دور میتواند به قطب علم فسیلشناسی مهرهداران در آسیا و حتی جهان تبدیل شود.
منطقه فسیلی مراغه همچنین میتواند به یک مرکز آموزشی، مطالعاتی و تحقیقاتی تبدیل شود. «منطقه فسیلی مراغه» از غنای گونهای و فسیلی زیادی برخوردار است و هر موزه اروپایی افتخار میکند که نمونههایی از منطقه را داشته باشد.
اکنون نمونههایی ارزشمند از فسیلهای این منطقه در موزههای تاریخ طبیعی وین، اتریش، پاریس، لندن و لسآنجلس نگهداری می شود.
انواع فسیل دریایی
اسفنج ها
اسفنج ها (Phylum Porifera) ساده ترین گروه اصلی حیوانات هستند. اولین فسیل آنها در اواخر پرکامبرین ظاهر شد. اکثر اسفنج های مدرن در اقیانوس ها زندگی می کنند و معمولاً بدنی به شکل سبد دارند. آنها با فیلتر کردن مواد غذایی و اکسیژن از آب که از طریق سوراخ های دیواره بدنشان به داخل پمپ می شود و از طریق یک دهانه بزرگتر در بالا خارج می شوند، زندگی می کنند. اسفنج حمام آشنا هیچ اسکلت معدنی ندارد، اما بسیاری از انواع دیگر اسفنج ها دارای اسکلت هایی هستند که از ساختارهای ریزی به نام اسپیکول ها تشکیل شده اند که از کربنات کلسیم (CaCO3) یا سیلیس (SiO2) ساخته شده اند. این اسفنج های اسکلت شده هستند که بیشترین احتمال فسیل شدن را دارند. در طول تاریخ طولانی خود، چنین اسفنج هایی اغلب نقش مهمی در ایجاد صخره ها و تپه های صخره مانند داشته اند.
آرکئوسیاتان ها
آرکئوسیاتان ها اولین سازندگان مهم صخره های جانوری بودند که در اوایل کامبرین سرچشمه گرفتند. این موجودات گلدانی شکل دارای اسکلت کربناتی بودند و عموماً تصور می شود اسفنج هستند. آنها در اواخر کامبرین منقرض شدند، اما بسیار متنوع بودند. آرکئوسیاتیدها اغلب در سنگهای آهکی با سطح مقطع متمایزشان به آسانی قابل تشخیص هستند. اکثر دیرینه شناسان اکنون باستان شناسی را به عنوان زیر گروهی از اسفنج ها می شناسند.
مرجان های روگوس و مرجان های جدولی
از خویشاوندان بی تحرک چتر دریایی و شقایق های دریایی هستند. آنها دارای شاخک های گزنده هستند که از آنها برای تغذیه طعمه های کوچک پلانکتون استفاده می کنند. هر گروه از مرجان ها دارای “فنجان” با شکل مشخصی هستند که حیوانات یا پولیپ ها را در خود جای می دهند. مرجان های استعماری در مستعمرات صدها یا حتی هزاران نفری زندگی می کنند که به یکدیگر متصل هستند. مرجان منفرد به صورت یک پولیپ منفرد به طور مستقل زندگی می کند. مرجان های روگوس هم استعماری و هم منفرد بودند. (اشکال منفرد را اغلب «مرجان های شاخ» می نامند.) مرجان های جدولی منحصراً استعماری بودند و اشکال مختلفی از جمله شکل های ورقه ای و زنجیره ای را تولید می کردند. این مرجان ها نام خود را از پارتیشن های افقی میز مانند درون اتاقک های خود دریافت می کنند. مرجانهای ناهموار و جدولی در پایان دوره پرمین منقرض شدند. مرجانهای مدرن-اسکلراکتینیان- اولین بار در تریاس ظاهر شدند و شامل گونههای منفرد و استعماری میشوند. بسیاری از مرجان های اسکلراکتینی دارای جلبک های همزیست فتوسنتزی در بافت های خود هستند که zooxanthellae نامیده می شوند. این جلبک برای پولیپ های مرجانی تغذیه می کند و به رشد سریعتر آنها کمک می کند.
تریلوبیت ها
تریلوبیت ها فسیل های نمادین پالئوزوئیک هستند. آنها در کامبرین و اردویسین بیشتر از دوره های بعدی رایج بودند و در پایان پرمین منقرض شدند. آنها بندپایان دریایی بودند و دارای سر، دم و بخش های قفسه سینه (دارنده پا) کاملاً مشخص بودند. بیشتر آنها چشم های مرکب بزرگی داشتند که اغلب دارای عدسی هایی بودند که با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است. در زندگی، آنها مانند بسیاری از بندپایان دیگر آنتن داشتند، اما از آنجایی که این بندپایان معدنی نشده بودند، فقط در شرایط استثنایی فسیل می شوند. بسیاری از آنها می توانستند برای محافظت بپیچند و چندین گونه نیز خارهای بزرگی داشتند.
براکیوپودها
براکیوپودها حیواناتی هستند که از فیلتر تغذیه می کنند و دارای دو پوسته هستند و از نظر ظاهری شبیه به دوکفه ای ها (مانند صدف ها) هستند. پوسته های بازوپایان به جای اینکه تصاویر آینه ای بین پوسته ها (متقارن مانند دست های شما) باشند، تصاویر آینه ای در سراسر هر پوسته هستند (مثل صورت شما متقارن). دو نوع اصلی از پوسته بازوپایان وجود دارد که با نحوه اتصال دو دریچه به یکدیگر متمایز می شوند: بازوپایان مفصلی دارای لولاهای دندانه دار هستند که محکم به هم متصل می شوند، در حالی که پوسته های بازوی پاهای غیر مفصلی فاقد ساختارهای لولا هستند. از نظر درونی، بازوپایان با دوکفه ای ها، با یک لوفوفور (ارگان تغذیه کننده فیلتر ساخته شده از هزاران شاخک کوچک) و یک روده کوچک و ساده و سایر اندام ها تفاوت اساسی دارند. در مقابل، دوکفه ای ها بدن گوشتی تری دارند و غذای خود را با آبشش های بزرگ جمع می کنند.
بریوزوآها Bryozoans
بی مهرگان استعماری هستند که بسیاری از آنها اسکلت های پیچیده ای از کربنات کلسیم می سازند. Bryozoans در اقیانوس های امروزی رایج هستند، جایی که اغلب در سنگ ها یا پوسته ها یافت می شوند. با این حال، در دوران پالئوزوئیک، bryozoans معمولاً از کف دریا به عنوان سازه های ایستاده رشد می کردند. پس از مرگ آنها، اسکلت آنها در بسترهای ضخیم از سنگ آهک انباشته شد. اگر چه به نظر نمی رسد، اما بریوزوئرها در واقع ارتباط نزدیکی با بازوپایان دارند – هر دو گروه دارای ساختار متمایز تغذیه و تنفسی یکسانی هستند، لوفوفور.
دوکفه ای
صدف ها و خویشاوندان آنها مانند صدف، گوش ماهی و صدف، نرم تنانی هستند که دارای یک جفت پوسته معمولی متقارن هستند. بیشتر آنها فیدرهای فیلتر هستند و غذا را با آبشش جمع آوری می کنند. دوکفهایهای پالئوزوئیک معمولاً روی سطح رسوب زندگی میکردند (“Epifaunally”)، اما در مزوزوئیک آنها توانایی نفخ عمیقتر در رسوب را تکامل دادند و به “infaunal” تبدیل شدند. این نوآوری منجر به تکامل سریع تعداد زیادی از گروه های حاضر در اقیانوس های امروزی شد.
گاستروپودها
نرم تنان گاستروپود که معمولاً به عنوان حلزون شناخته می شوند، گونه های زمینی، آب شیرین و دریایی را در بر می گیرند و شامل انواع با و بدون صدف (به عنوان مثال، راب) می شوند. گاستروپادها از متنوع ترین گروه های موجودات هستند – فقط حشرات گونه های نامگذاری بیشتری دارند. قسمتهای نرم گاستروپودها معمولاً شبیه به قسمتهای دوکفهای هستند، اما قسمتهای اول معمولاً دارای پوستههای پیچدار هستند و معمولاً بسیار فعالتر هستند.
سرپایان
سفالوپودها مانند ماهی مرکب، اختاپودها، ناتیلوئیدها، آمونوئیدها (نگاه کنید به زیر) و بلمنیت ها، نرم تنان با شاخک ها و دهان منقاری شکل برای گرفتن طعمه هستند. برخی از سفالوپودها مانند بلمنیتها و کوتلماهیهای زنده دارای پوستههای داخلی هستند، در حالی که برخی دیگر دارای پوستههای مستقیم یا پیچدار مانند آممونوئیدها یا ناتیلوئیدها هستند. هنوز سرپایان دیگر، مانند اختاپوس، پوسته ندارند. انقراض دسته جمعی در پایان کرتاسه (مشهور به از بین بردن دایناسورهای غیر پرنده) همچنین بلمنیت ها و آمونوئیدها را که در طول مزوزوئیک بسیار متنوع بودند، از بین برد.
آمونوئیدها
آمونوئیدها گروه عمده ای از سرپایان هستند که از دوره دونین تا پایان کرتاسه زندگی می کردند. هم ناتیلوئیدها (گروهی که امروزه شامل ناتیلوس محفظه ای است) و هم آمونوئیدها دارای پوسته های محفظه ای هستند که توسط دیوارها یا سپتا (جمع سپتوم) تقسیم می شوند. این پوسته ها اغلب، اما نه همیشه، پیچ خورده هستند. اصطلاح “آمونوئید” به گروه بزرگتری از این سفالوپودهای منقرض شده اشاره دارد که با سپتوم های پیچیده و چین خورده متمایز می شوند. در آمونوئیدها، “آمونیت ها” یک زیر گروه کوچکتر است که با شکل بسیار پیچیده سپتوم های آنها متمایز می شود. آمونیت ها به دوره های ژوراسیک و کرتاسه محدود شدند. شکل سپتوها در ناتیلوئیدها و آمونوئیدها در یک پوسته کامل قابل مشاهده نیست. اغلب در اثر تقاطع بین سپتوم و پوسته خارجی دیده می شود. به این اثر بخیه می گویند. بخیهها معمولاً در فسیلها زمانی که رسوب محفظههای یک پوسته را پر کرده و پوسته خارجی شکسته یا فرسایش یافته است، قابل مشاهده است.
کرینوئیدها
کرینوئیدها خارپوستان هستند که مربوط به خارپشت دریایی و ستاره های دریایی است. این حیوانات بی مهرگان با استفاده از بازوهای خود برای فیلتر کردن غذا از آب تغذیه می کنند. بیشتر آنها توسط ساقه ای به رسوب متصل می شوند که به ساختاری ریشه مانند به نام نگهدارنده ختم می شود – با این حال، برخی از اشکال شناور آزاد هستند. فسیلهای کرینوئیدی معمولاً بهعنوان «ستونی» یافت میشوند، قطعاتی از ساقه که سر (کاسه گل) را بالای سطح نگه میدارند. کاسه گل و کاسه نگهدارنده فقط گاهی به عنوان فسیل حفظ می شوند. امروزه کرینوئیدها هنوز هم وجود دارند. آنهایی که در آبهای کم عمق هستند عمدتاً بدون ساقه هستند، در حالی که آنهایی که ساقه دارند به آبهای عمیق محدود می شوند.
اکینوئیدها
اکینوئیدها (خارپشت دریایی و دلارهای شنی) خارپوستان هستند که مربوط به ستاره های دریایی و کرینوئیدها هستند. همه خارپوستان دارای اسکلت های خارجی هستند که از صفحات متعددی از کلسیت معدنی (شکلی از کربنات کلسیم) ساخته شده اند و یک سیستم عروقی آب منحصر به فرد دارند که بیشتر حرکت آنها را هدایت می کند. اکینوئیدها دارای پوسته های گرد یا مسطح هستند که به آنها تست می گویند که دارای خارهای متعددی است. پاهای لوله کوچک، متصل به سیستم عروقی آب، از طریق سوراخ های آزمایش گسترش می یابد و به حیوانات اجازه می دهد تا در کف دریا یا درون آن حرکت کنند. همه اکینوئیدها دارای تقارن پنج برابری خارپوستان هستند.
گراپتولیت ها
گراپتولیت ها (به معنای سنگ نویسی) گروهی از موجودات استعماری و شناور آزاد هستند. فسیل های آنها در سنگ های کامبرین تا کربنیفر یافت می شود. مدتها تصور میشد که منقرض شدهاند، اکنون میدانیم که آنها تا به امروز باقی ماندهاند و خویشاوندان همیکورداتهایی مانند کرمهای بلوط هستند. گراپتولیت ها غالباً به صورت رگه های نازک، سیاه و اره مانند در سراسر شیل سیاه حفظ می شوند. فنجانهای کوچک در امتداد این سازهها حیوانات جداگانه را در خود جای میدادند. گراپتولیت ها اغلب به عنوان فسیل های شاخص مفید هستند.
کنودونت ها
کنودونتها فسیلهای دندانشکل کوچکی (طول ۰.۲ تا ۵ میلیمتر) هستند که در سنگهای دریایی کامبرین تا عصر تریاس یافت میشوند. آنها از دیرباز جزو مهم ترین فسیل های شاخص در این سنگ ها بوده اند، که امکان تاریخ گذاری سنگ ها را از طریق چینه شناسی زیستی فراهم می کنند. برای سالها دیرینهشناسان نمیدانستند متعلق به چه نوع جانوری هستند، اما در سال 1983 فسیلی در اسکاتلند پیدا شد که به خوبی حفظ شده بود که نشان میداد که کنودونتها متعلق به حیوانات کوچک ماهیمانند با طول تنها چند سانتیمتر هستند که از خویشاوندان دورشان بودند. ماهی استخونی.
فسیل اسب دریایی
فسیل اژدهای دریایی
فسیل ستاره دریایی
فسیل دریایی چگونه تشکیل میشود؟
فسیلها به روشهای مختلفی تشکیل میشوند، اما بیشتر آنها زمانی تشکیل میشوند که یک موجود زنده (مانند یک گیاه یا حیوان) میمیرد و به سرعت توسط رسوبات (مانند گل، ماسه یا خاکستر آتشفشانی) مدفون میشود. بافتهای نرم اغلب تجزیه میشوند و فقط استخوانها یا پوستههای سخت باقی میمانند (اما در شرایط خاص میتوان بافت نرم موجودات را حفظ کرد). پس از دفن ارگانیسم، رسوبات، خاکستر آتشفشانی یا گدازه بیشتری می توانند در بالای ارگانیسم مدفون تجمع کنند و در نهایت همه لایه ها به سنگ تبدیل شوند (آنها “سنگ” می شوند). تنها زمانی که فرآیند فرسایش – زمانی که سنگ ها فرسوده می شوند و شسته می شوند – رخ می دهد که این موجودات زنده از درون سنگ ها برای ما آشکار می شوند.
پنج روش متداول برای تشکیل فسیل ها
1. زمانی که مواد معدنی محلول که توسط آب زیرزمینی حمل میشوند، فضای داخل سلولهای گیاهان و جانوران را پر میکنند، کانیسازی اتفاق میافتد. مواد معدنی محلول در این فضاهای سلولی متبلور می شوند و در نهایت سنگ هایی به شکل حیوان یا گیاه تشکیل می دهند. این رایج ترین نوع حفظ فسیل است و نمونه هایی از آن شامل دندان، استخوان، صدف و چوب است. ممکن است به این فسیل ها به عنوان سنگواره اشاره کنیم.
2. فسیلهای برداشت زمانی شکل میگیرند که استخوان یا بافت اصلی موجودات توسط فرآیندهایی که پس از دفن رخ میدهند، مانند جریان آب زیرزمینی، جدا میشوند. اگر بقایای موجودات به طور کامل تجزیه شده و فضای خالی به شکل ارگانیسم باقی بماند، به آن گچ گفته می شود. اگر مواد معدنی این فضای خالی را پر کنند و شکل سه بعدی کانی شده ارگانیسم را تشکیل دهند، به آن قالب می گویند. بسیاری از بی مهرگان دریایی مانند صدف از این طریق فسیل تشکیل می دهند. 3. کهربا می تواند موجودات زنده را در صورتی که در رزین درخت گیر کند حفظ کند. این رزین در نهایت سخت میشود و یک کهربای طلایی را تشکیل میدهد که نشان داده است فسیلهایی را تا 100 میلیون سال حفظ میکند.
4. فسیل های ردیابی فعالیت یک موجود زنده را ثبت می کنند. آنها شامل لانه ها، لانه ها، ردپاها و کوپرولیت ها هستند (بهتر به عنوان فسیل فسیل شناخته می شوند!).
5. بافت های نرم را نیز می توان حفظ کرد. اینها شامل بقایای دست نخورده موجودات است و اغلب شامل پوست، ماهیچه، استخوان، مو و اندام های داخلی حفظ شده است. فسیلهای بافت نرم در شرایط خاصی تشکیل میشوند که اغلب نیاز به دفن سریع و محیطهای کم اکسیژن دارند که مانع از تجزیه ارگانیسم یا حذف شدن توسط سایر موجودات میشود. این شرایط زمانی رخ می دهد که کل ارگانیسم به سرعت در موادی مانند یخ یا خاکستر آتشفشانی محصور شود یا در باتلاق های ذغال سنگ نارس دفن شود یا در کهربا به دام افتاده باشد! اگرچه این یک شکل نادر از حفظ است، اما در صورت وقوع، فسیلها بهطور استثنایی حفظ میشوند و اطلاعات زیادی در مورد این اشکال زندگی در گذشته ارائه میدهند. هنگامی که مکانهای فسیلی با این نوع حفاظت استثنایی بافت نرم یافت میشوند، اغلب به آنها Lagerstätte (که در آلمانی به معنای “محل ذخیره” است) گفته میشود. نمونه ای از این نوع حفظ بافت نرم از بهترین ماموت پشمالوی جهان (یک بچه ماموت به نام لیوبا) است که از داخل یخی که 40000 سال پیش شکل گرفته است، کشف شده است.
سخن نهایی مناطق مستعد یافتن فسیل در ایران
همراهان همیشگی سپید دندان به انتهای موضوع امروز رسیدیم. امیدواریم نهایت استفاده را برده باشید و برایتان مفید واقع شده باشد. هر سوالی راجب این مطلب و یا محصولات گالری سپید دندان داشتید از طریق واتساپ یا اینستاگرام سپید دندان با ما در ارتباط باشید. در نظر داشته باشید که محصولات فروشگاه سپید دندان کاملا جنس اصلی بوده و با ضمانت بازگشت تمام وجه میباشد.
خیلی خوب بود مطالب.ومیخواستم لطفا راهنمایی کنید.من یه سنگ پیدا کردم مثل ذرت .میشه فسیل باشه کجا عکس بفرستم؟
سلام واتس اپ ارسال کنید لطفا
شماره واتساپ کجاست؟
سلام
09376053710